عنوانُ سگ خورد :)

چرا باورت نمیشه...چرا فک میکنی بیخیال و آرومم؟!...بخدا زیر خاکسترم طوفانه...

چرا حواست نیس که بسته ی قرصا هر روز داره خالی تر میشه...؟

+تلخه حس کنی  مث دوتا خط موازی شدین...تو و آرامش...

"نگین"

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط negin| |

د بی مروت هی نپرس چته؟؟؟

تو تاحالا نفهمیدی وختی دلیلی واسه کارام ندارم بیشتر داغون میشم؟؟؟؟

+ دیدن خیلی صحنه ها سالها میشن مقدمه کتاب زندگیت!!!

- لعنت خدا ب هرکی ک نشونه رف زندگیتو

- صدای جیغ دخترت هنوزم تو گوشمه لعنتیـــــــــــــــــــــــــــــــ......

:. عزرائیل

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط ezraeel| |

بر او ببخشایید

بر او که گاه گاه

پیوند دردناک وجودش را

با آب های راکد

و حفره های خالی از یاد می برد

و ابلهانه می پندارد

که حق زیستن دارد

بر او ببخشایید

بر خشم بی تفاوت یک تصویر

که آرزوی دور دست تحرک

در دیدگان کاغذیش آب می شود

بر او ببخشایید

بر او که در سراسر تابوتش

جریان سرخ ماه گذر دارد

و عطرهای منقلب شب

خواب هزار ساله ی اندامش را

آشفته می کند

بر او ببخشایید

بر او که از درون متلاشیست

اما هنوز پوست چشمانش از تصور ذرات نور می سوزد

و گیسوان بیهده اش

نومیدوار از نفوذ نفس های عشق می لرزد

ای ساکنان سرزمین ساده ی خوشبختی

ای همدمان پنجره های گشوده در باران

براوببخشایید                                                                                                                             

بر او ببخشایید

زیرا که محسور است

زیرا که ریشه های هستی بارآور شما

در خاک های غربت او نقب می زنند

و قلب زودباور او را

با ضربه های موذی حسرت

در کنج سینه اش متورم می سازند...

"نگین"

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط negin| |

اهل دین و کتاب میدونن

خدا ذوالانتقامِ

خدا هم انتقامشو گرفت.....

+و باز قصه تکراری عقل و دل.....

:.عزرائیل

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط ezraeel| |

همه میدونن من اهل مشروب خوردن نیسم

اما دیشب واسه اولین بار 1 لیتر عرق سگی شاتوت رفتم بالا

+بدون سلامتی.....

بذا غصه ها دق مرگ بشن.....

:.عزرائیل

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط ezraeel| |

و اما

بنام خدایی که همین دورهاست

تنهایی ب درد اونایی میخوره ک درد ندارن....

+وخ میبره منظورمو بگیری....

:. عزرائیل

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط ezraeel| |

 

به نام سلام و سلام از عنوانی که بی عنوانی اش را سگ خورد 

اولین پستمو نمینویسم فقط خواستم بگم که خواهم نوشت در کنار دوستان در حس خوب

هرچند همه ی کائنات دنیای من القا کننده ی حسی آشنا

به نام حس بد اند .

.:علی اص:.

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط ali| |

عین راننده ای شاعر،به کودکی که سر چارراه گدایی میکند می گویم:

تو همه دردهایت را با سکه ای فراموش میکنی...

و من با لبخند کوچکت به یاد می آورم...

 

                                       +امروز یکم جو همزادپنداری برم داشته...

 "نگین"

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط negin| |

هم صحبت گرامی

یه دقه ساکت شو بذار منم ببینم هم صحبت بودن چه شکلیه!

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط | |

به نام خدایی که سر خط پیاده شد !

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط | |


Power By: LoxBlog.Com